در عظمت شهدا /حدیث عشق و خون

➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖🌹🌹🌹🌹

باز دل سر میزند راه جنون
بازگو سازد حدیث عشق و خون

شرح حال آن سبک بالان بگو
از رشادتهای آن یاران بگو

جبهه ها ذکر و دعا یادش بخیر
گریه ها و خنده ها یادش بخیر

نام زهرا روی سربند دیدنی است
وقت حمله رویتان بوسیدنی است

گوش جان آید هنوز تکبیرتان
غرش رعد و صدای شیرتان

نی به مال و نی به جاه نی به زر
بسته اید پیمان برای دفع شرّ

آن حماسه تا ابد شد ماندنی
داستان عشقتان شد خواندنی

جان سپردید تا که دین باشد به پا
فکر و ذکرتان فقط نام خدا

آنکه با حق اینچنین سودا کند
کی زمردن لحظه ایی پروا کند

کرده اید جان در ره جانان فدا
میدهد درنزد خویش روزی خدا

در وصیت هایتان باخط خون
درج شد انا الیه راجعون

مشقتان از راه و رسم حیدر است
حرفتان تأئیده حرف رهبر است

جسمتان شد پاره پاره از جفا
سالها مانده بخاک جبهه ها

آمدید اما فقط چند استخوان
نی فقط من بلکه خلقی قدر دان

درشب شام غریبان شما
مردم ایران نمایند نوحه ها

وای من در کربلا شاه شهید
روی خاک جسمش بخاک و خون طپید

قاسم و عباس و اکبر یک طرف
عون و عبدالله و جعفر. یک طرف

عمّهٔ سادات اسیر فتنه ها
دستگیر دشمن و قوم دغا

کس نگفت یک تسلیت در آن عزا
در عوض آتش کشیدند خیمه ها

ای (صفا) بس کن دگر این گفتگو
از سر ببریده و نیزه نگو


شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی
تقدیم به روح بلند شهدای ایران