یاد خدا
دیگه از چشم تو افتادم خدا
چشای دلم تو خوابه چه کنم
حال من خیلی خرابه چه کنم
دل بریده از دلم دلبر من
گمونم گذشته آب از سر من
امان از ساعتی که دارم میرم
امون از اون موقعی من میمیرم
پیمبر فرمود : کسی در حال جان دادن دیدی روی سینه اش نگذارید سنگینی باشد حتی دکمه پیراهن را باز کنید که جان دادن سخت است
اباذر میگه : کاشکی کبوتر بودم تا باز شکاری بدنم را قطعه قطعه کند وبخورد ولی تلخی جان دادن نمیدیدم
سلمان: اگر هزار سال با لذت زندگی کنید به یک لحظه تلخی جان دادن نمی ارزد
امان از ساعتی که دارم میرم
وای از آن لحظه ای که من میمیرم
سمت قبله میکنند جسم منو
یه جوری میبندن این چشم منو
وقتی که روح از تنم رفتنیه
رو پیشونیم عرقه مرگ میشینه
ساعت جون دادنم به یک طرف
وقت غسل وکفنم به یک طرف
توی تابوت میزارن این بدنو
میگیرن زیر جنازهٔ منو
صورتم را به همه نشون میدن
شونه هامو میگیرن تکون میدن
یک نفر داخل قبرمن میشه وقتی نام منو میبرن فلان بن فلان اگه ازت پرسیدند خدایت کیه /بگو جل وجلاله خدای واحد خدای من است /پیمیرت کیه/بگو محمد پیمبر منه
قرآن کتاب منه
انصاف بده کسی که یک عمر نماز نخونده روزه نگرفته چه جوری جواب میده
همه اشک از دل غمناک میریزن
روی سنگ لحدم خاک میریزن
همه برمیگردن اینو میدونم
زیر خاک غریب وتنها میمونم
اونجا من به غربتم اقرار کنم
کاش میشد یه جوری من فرار کنم
اونهایی که در دنیا قیامت را تکذیب میکنند بفرموده قرآن وقتی دیدند اون صحنه هراسناک را میگویند
رَبّ اْرجِعوُنی لِعَلّی عَمَلِ صالِحًا فیما تَرَکْت یعنی خدایا مرا برگردان آن عمل صالح را که نیاز من بود وانجام ندادم بروم انجام دهم /ندا آید کلا یعنی هرگز
وحشتی داره ندید چشم فلک
سؤال جواب اون دوتا ملک
میگه توی صدفه دلت چیه
زود به ما بگو خدای تو کیه
بگو چی آوردی از بهر نحات
پای میزان کمکی باشه برات
یه اقرار کنم انشاءلله شما اهل مجلس اهل نماز شبید اما من عبد عاصی به گناهم اقرار میکنم
توشه ام پر از گناهه ای خدا
نامه ام خیلی سیاهه ای خدا
تنها دلخوشی من با شور وشین
ای خدا آقای من باشد حسین
شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی