مناجات رمضان

الهی بنده ای گم کرده راهم
منم عبده ذلیل وبی پناهم
الهی شرم ریزد از نگاهم
بده راهم که سر تا پا گنا هم
کند چون کوه سنگینی بدوشم
برس بر داد من ای عیب پوشم
الهی چاه عصیان پیش رویم
نمی دانم بگویم یا نگویم
فتادم چاه عصیان رس بدادم
تمام هستی ام بر باد دادم
به جز تو کی مرا یاری نماید
زلطف خویش غمخواری نماید
تو خود در را به روی من گشودی
ضیافت دادی و دعوت نمودی
الهی بین تو این تاب و تب من
سرود ادعونی برای من
سرود ادعونی بر لب من
ببخشاای خدا جرم وگناهم
که من عمری غلام مرتضاهم
ببین در ماتمش اشک عزا را
خریداری؟ بیارم من بکاء را
ندارم در بساط جز اشک دیده
ببخشا ای خدا این غم رسیده
خدایا ای همه آگاهی من
گناهم بخش بخاطر خواهی من

شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی