بیا جانا چو گل در این چمن باش
سراسر گوش، یا مرد سخن باش
دراین دنیا که خلقی بت پرستند
چو ابراهیم به عالم بت شکن باش
اگر خواهی که نام نیک بماند
پی آسایش هر مرد وزن باش
بدان شیطان که شاخ و دُم ندارد
موحد باش و دور از اهرمن باش
بدان شیطانِ اول ، نفس دون است
بکُش نفس دنی دور از محن باش
اگر خواهی خدای خویش شناسی
خودت بشناس و دور از ما ومن باش
بیا وترک خواب خودسری کن
رها از هر پلیدی و فِتَن باش
نما خدمت همیشه والدین را
توهم جانا اویسی در قرن باش
نماز بی ولا ارزش ندارد
محب مرتضی در هر زمن باش
قداست نیست ،تسبیح ریائی
به تقوا تو گل هر انجمن باش
زمان در گردش وعمر تو فانی
به فکر رفتن و قبر وکفن باش
چه داری ای( صفا)هنگام رفتن
همیشه فکر آن صیاد تن باش

شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی